تقدیم به پدر بسیار بسیار عزیزم وخوبم
شخصی خدمت امیر مؤمنان حضرت علی (ع) عرض کرد چهار مسئله دارم.
امام علی (ع) فرمودند: بپرس اگرچه چهل مسئله باشد.
آن فرد چنین پرسید:
نزدیک چیست و نزدیک تر کدام است؟
واجب کدام است و واجب تر چیست؟
عجیب چیست و عجیب تر کدام است؟
سخت کدام است و سخت تر چیست؟
و حضرت علی (ع) در پاسخ وی چنین فرمود:
قیامت نزدیک است و مرگ از آن نزدیک تر؛
اطاعت از خدا واجب است و ترک گناه از آن واجب تر؛
دنیا عجیب است و دوست داشتن دنیا از آن عجیب تر؛
قبر سخت است و بدون زاد و توشه ، به دنیای مردگان رفتن سخت تر.
ای تو کعبه را نگین، یا امیر المؤمنین
ای تو خلقت را پدر، وی
خلائق را امین
کن نظر از روی لطف، به تمام پدران
روز سیزده
رجب، ای امیر مؤمنان
تبریک به کسی که نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا مردانگی، سخاوت، سکوت،
مهربانی
و... بسیار سخت است ... پدرم روزت مبارک . . .
نوشته شده توسط زهرا در جمعه 89/4/4 ساعت 4:20 عصر موضوع | لینک ثابت
خدایا دوست دارم
خدایا
چه لحظه هایی که در زندگی تو را گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی
چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی
چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور،
تو رو که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم
اما تو همیشه به یادم بودی
چه روزهایی که سرم تو لاکم کردم
و توی غصه هایی که فکر میکردم
تو برای تلافی کارهای بدم برام فرستادی دست و پا زدم ،
اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من است
خدایا
وقتی خسته از همه جا و همه کس
ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی
وقتی از آدم های دور و برم دلم گرفت و دنیا غم هاش رو بهم ارزونی کرد
تو به قلبم آرامش دادی
خدایا
تو با حضورت به خنده هام هدف دادی ،
به گریه هام دلیل دادی ، به زندگیم ، به نفس کشیدنم رنگ دادی
وقتی قلبم تپید
تو همه عظمت و بزرگیت رو تو قلب کوچک و خسته ام جا دادی
وقتی دوستام درددلاشون را برام گفتن
و من خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم
فهمیدم که غم و غصه های دیگرون بارش سنگین تر از غصه های خودمه
اون وقت تو وجودم شیرینیه به یاد دیگران بودن رو چشیدم
وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی
فهمیدم این معادله زندگیه نه غصه خوردن واسه نداشته هاش
نه شاد بودن واسه داشته ها
و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیز های دیگه ای دادی
اونوقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم
و فهمیدم بیشتر از اون چه که هستی باید مهربون باشی
خدا جونم خیلی دوست دارم خیلی زیاد و به خاطر همه چیز ممنون
خدایا به خاطر سه چیز سپاسگذارم
دادن هایت ندادن هایت گرفتن هایت
دادن هایت را نعمت ، ندادن هایت را رحمت ، گرفتن هایت را حکمت
روزگاربرخلاف آرزوهایم گذشت...! درد را از هر طرف نوشتم درد بود
نوشته شده توسط زهرا در دوشنبه 89/3/31 ساعت 11:4 عصر موضوع | لینک ثابت
چند کلمه درد و دل با خدا
کوچیک تر که بودم فکرمیکردم بارون اشک خداست!!!!!!!!!!!!!! ولی مگه خدا هم گریه میکنه؟ خدایا دوست دارم فقط دوستم داشته باش.......
چرا باید دل خدا بگیره؟دوست داشتم زیر بارون قدم
بزنم تا بوی خدا رو حس کنم،اشک خدارو تو یه
کاسه جمع کنم تا هروقت دلم گرفت کمی بنوشم
تا پاک و آسمانی شوم.آسمان که خاکستری
میشد دل منم ابری می شد حس میکردم که آدما
دل خدارو شکستند و یا از یاد خدا غافل شدند.
همه میگفتند:"باران رحمت خداست"ولی حس
کودکانه من می گفت:.........خدا دلش گرفته و
از دست آدم بدا داره گریه میکنه!!
ای خدا جون یعنی زمانی که بارون میباره دلت تو هم از دست ما آدمای بد گرفته و گریه میکنی؟
پس اگر تو هم دلت میگیره وگریه میکنی؟پس ما کجا بریم ودرودلمونو با کی در میون بذاریم ؟من می دونم که تو از کارای عجیب و غریب ما بنده هات دلت می گیره و اینو هم می دونم که حتی به روی بنده هات هم نمی یاری و همیشه منتظری که به طرفت بیاییم.......
خدایا......
به من نگاه کن
به درون قلب من نگاه کن
ببین که آیا من از چیزی غمگین یا نگرانم
ببین که آیا من کار بدی انجام داده ام
به من بیاموز که چگونه تو را دوست داشته باشیم
!خدایا
یاریم کن اگرروزی جایی چیزی
راشکستم
دل نباشد.....
نوشته شده توسط زهرا در پنج شنبه 89/3/27 ساعت 10:28 عصر موضوع | لینک ثابت
مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من.
گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند.
گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد.
گاهِ بیماری ام، طبیبی بودی که دردم را می شناسد و درمانم می کند.
گاهِ اندرزم، حکیمی آگاه که به نرمی زنهارم دهد.
گاهِ تعلیمم، معلمی خستگی ناپذیر و سخت کوش که حرف به حرف دانایی را در گوشم زمزمه می کند.
گاهِ تردیدم، رهنمایی راه آشنا که راه از بیراهه نشانم دهد.
مادر تو شگفتی خلقتی ، تو لبریز از عظمتی ؛ تو را سپاس می گویم و می ستایمت.
روز بزرگداشت مقام زن و روز مادر را به همه شما عزیزان و دوستان و همه مادران گل و مهربونمون تبریک و تهنیت عرض میکنم.
نوشته شده توسط زهرا در دوشنبه 89/3/10 ساعت 3:11 عصر موضوع | لینک ثابت
در راه رسیدن به تو گیرم ،که بمیرم اصلاً به تو افتاده مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
دلی از جنس باران دارم امشب غزل های فراوان دارم امشب
سرای هردو چشمم خیس خیس است هوای چشمه ساران دارم امشب
خزان بی تو بودن کرده پیرم پر وبالی پریشان دارم امشب
در اینجا تاب ماندن نیست بی تو که من پای گریزان دارم امشب
پرستو کوچ کردی از دیارم ببین شوق بهاران دارم امشب
نوشته شده توسط زهرا در دوشنبه 89/2/27 ساعت 4:30 عصر موضوع | لینک ثابت
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ...
تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ...
تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم ...
تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ...
تنهایی را دوست دارم زیرا....
در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد.
نوشته شده توسط زهرا در یکشنبه 89/2/19 ساعت 1:33 عصر موضوع | لینک ثابت
السلام و علیک یا فاطمه الزهرا(س)
حضرت محمد (ص) : فاطمه پاره تن من است . هر که او را بیازارد ، مرا آزرده
خاطر کرده است و هر که او را شاد کند ، مرا نیز خوشحال نموده است .
فرا رسیدن دهه ی فاطمیه رو به تمام شیعیان ودوستان عزیز
تسلیت میگویم.
نوشته شده توسط زهرا در شنبه 89/2/11 ساعت 11:52 عصر موضوع | لینک ثابت
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصل ها را
بر سفره رنگین خود بنشانمت،بنشین غمی نیست
حوای من بر من مگیر این خود ستایی را که بی شک
تنها تر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست
آئینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم
تا روشنم شد در میان مردگانم همدمی نیست
همواره چون من، نه؛ فقط یک لحظه خوب من بیندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
شاید برای من که همزاد کویرم شبنمی نیست
شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را
در دستهای بینهایت مهربانش مرهمی نیست
شاید و شاید هزاران شاید دیگر، اگر چه
اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست
نوشته شده توسط زهرا در چهارشنبه 89/2/8 ساعت 11:58 عصر موضوع | لینک ثابت
نمی دانستم که دوست داشتن گناهی بزرگ هست
بگذار یک ذره دل شکسته ای که دارم در این دل تنگی دوریت تا عمر دارم بسوزم
رسم دوست داشتن را نمی دانستم یعنی چه :
اما امروز فهمیدم : یعنی گناه ،یعنی سوختن ،یعنی مرگ
راضی شدی دلم را یکبار دیگر برای آخرین مرتبه بشکنید
دیگر چه می خواهید بدانید
بگذاربارها بسوزم و هر باردر حین سوختنم باز گویم
خدایا : امید، امید ، دوست داشتم و امید را دارم
خدایا گفتی امید داشته باش ، اما کو امید
دیگر امید سوختن را دارم و بس
خدایا به چه گناهی باید سوخت
دوست داشتن گناه بزرگی هست
آخرچرا؟؟؟
خدایا دوست داشتن را بیان کردی
خدایا دوست داشتن هرگز به گفتن نیست
دوست داشتن اینکه نتوانید دوریش را احساس کنید
همیشه در غمش اشک ریختن
همیشه دلت هوایش کردن
خدایا اگه دوست داشتن گناه هست پس من در قعر جهنم.....
نوشته شده توسط زهرا در شنبه 89/1/28 ساعت 12:35 صبح موضوع | لینک ثابت
بیاامشب به من محرم شو ای اشک
بیاامشب تو هم با غم شو ای اشک
بیا بنگر دلم تنها شده باز
بیا قلب مرا همدم شو ای اشک
من آن گلبوته خشک کویرم
بیا بر روی من شبنم شو ای اشک
رها کن میل ماندن در دو چشمم
تو جاری بر رخ زردم شو ای اشک
بیا آرام من در بیقراری
تسلی بخش من هر دم شو ای اشک
بیا بغض سکوت سینه بشکن
به چشم خشک من شبنم شو ای اشک
دلم مجروح درد غربت تو
به روی زخم دل مرحم شو ای اشک
دلم از درد هجران نالد امشب
بیا درمان بر دردم شو ای اشک
نوشته شده توسط زهرا در شنبه 89/1/21 ساعت 12:2 صبح موضوع | لینک ثابت
آخرین نوشته ها
به نام خدا
بهارم بی تو سرد است پدر
دلم میخواد پرستارم تو باشی پدر
چهاردهم آذردومین سالگرد ویران شدن زندگیم پدر
محرم بی پدری رسید
675 روز بـــــــی پـــــــدری گــــــذشـــــــــت...
پـــــــــــــــــــــــــــــــدر
فقط پدرم را می خواهم...
وقتی پدر نداری
تمام آرزوهای من...
من هم... روزگاری... پدر داشتم...
277 روز بابا جونم دلتنگتم
خدایا:
درد غم بی پدری
[عناوین آرشیوشده]
درباره وبلاگ
زهرا
برای ظهور آقا امام زمان (عج) و شادی روح پدرم صلوات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ...?
کاش بـودی پدرتـا دلـم تنهــا نبـود
تـا اسیــر غصــه فــردا نبــود
کاش بــودی پدرتا بـرای قلـب مـن
زنــدگی این گونه بی معنا نبـود
کاش بـودی پدرتا لبـان سـرد مــن
قصـه گـوی غصـه غـم هـا نبـود
کاش بـودی پدرتا نگـاه خستــه ام
بی خبـر از مــوج و از دریـا نبـود
کاش بـودی پدرتـا زمستـان دلــم
این چنین پرسوز و پرسرما نبود
کاش بـودی پدرتـا فقـط باور کنی
بعد تــو ایــن زنــدگی زیبـا نبـود
فهرست اصلی
دوستان
نوشته های پیشین
سایر امکانات
POWERED BY
language="java" src="